دوست دارم ۶ تا

دوست دارم عزیز دلم...!

دوست دارم ۶ تا

دوست دارم عزیز دلم...!

برای خداحافظی خیلی دیر است...!

 

 

فکر می کردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای

که دور دور رفته ای

و اما دور شده بودی تا پا به پا شدنت را نبینم

و اشکهای خداحافظی را

برای رسیدن به تو

پا پیش گذاشتم

خودم را قسمت کردم

تو را سهم تمام رویاهایم کردم

انصاف نبود...!

تو که می دانستی با چه اشتیاقی خودم را قسمت میکنم

پس چرا زودتر از تکیه تکیه شدنم

جوابم نکردی...؟؟

چرا...؟؟؟؟

برای خداحافظی خیلی دیر است...!

خیلی دیر...!

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
بهار دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:30 ب.ظ

رضوان دوباره چی شده؟
چرا بهم ریختی
خودت یادت رفته چی بهم میگفتی؟

بی خیالش

فرشاد دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:15 ب.ظ

اگه اتفاقی افتاده به ما هم بگید .
یعنی این نوشتها بر اساس اتفاق هست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در هر صورت اگه هم اتفاقی افتاده امیدوارم حل بشه .
موفق باشی رضوان .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد